سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دل نوشت
ارسال شده در دوشنبه 91/11/30 ساعت 8:30 ص توسط هادی بلاغی

بازرسان و نمایندگان سازمان ملل و صلیب سرخ به اردوگاه آمدند.

هرچه از سید علی اکبر ابوترابی از شکنجه ها و بد رفتاری های بعثی ها پرسیدند

حاج آقا چیزی نگفت و شکایتی نکرد.

بعد از رفتن بازرسان و نمایندگان صلیب سرخ ، افسر بعثی

پیش سید علی اکبر ابو ترابی رفت و به او گفت :

ما که شما را شکنجه کردیم و تا توانستیم اذیت کردیم ،

این را هم میدانیم که از ما نمی ترسی ، پس چرا به آنها چیزی نگفتی

و شکایتی نکردی ؟

حاج آقا گفت : ما دوتا مسلمان هستیم ، با هم دعوامان شده

ولی نباید دعوای خود را پیش کفار ببریم.

افسر بعثی نگاهی به سید علی اکبر ابوترابی کرد.

کلاه خود را از سر برداشت و با عصبانیت به زمین کوبید و لگدمال کرد

و از آن روز یکی از مریدان حاج آقا شد.

 اصلا این خاطره را با بد اخلاقی های این روزها مقاسه نکنید

چون ربطی به هم ندارد و ظاهرا قرار نیست شهدا الگو ی عملی باشند ،

فقط باید پلکانی باشند برای سوء استفاده بعضی ها.





مطلب بعدی : تعبیر خواب